بازوپایان (Brachiopoda)
تاریخچه بازوپایان
بازوپایان یکی از شاخههای اصلی جانوران بیمهره هستند.
بازوپایان کفزی و دریازی هستند و بدنشان دارای دو کفه میباشد و به این خاطر ظاهر ایشان با دوکفهایها همانندی دارد ولی درون این کفهها تفاوت بسیاری بین بازوپایان و دوکفهایها وجود دارد. تفاوت عمدهای نیز در تقارن جانبی این کفهها میان این دو گروه وجود دارد.
بازوپایان معمولاً بهوسیله اندام ساقه مانندی به نام پایچه (pedicle) به تهنشستهای کف حوضه رسوبی متصل میشوند. اندازه بازوپایان معمولاً از ۵ میلیمتر تا ۸۰ میلیمتر است.
امروزه ۷۰ جنس از بازوپایان بجا مانده است. بازوپایانبازوپایان معمولاً در گروههای جمعی یافت میشوند.
شاخه بازوپایان
- بازوپایان یکی از مهمترین شاخه بی مهرگان هستند که دارای دو کفه بوده و قسمتهای نرم بدن در آن جای دارد.
۲ . نام گذاری این شاخه (براکیو = بازو ، پود = پا) به علت وجود اندام بازو مانند در داخل صدف می باشد .
۳ . این موجودات(بازوپایان) در تمام طبقات زمین شناسی ، دورانهای زمین شناسی ( به جز پرکامبرین )خصوصاً دوران اول یافت می شود .
۴ . براکیوپودا شباهت زیادی به دو کفه ایها دارند ولی از نظر اندازه و شکل دو کفه و همچنین داشتن تقارن دو طرفی از دو کفه ای ها متمایز می گردند.
۵ . بواسطه داشتن زائده های مضاعف بنام لوفوفور (Lophophore) یا براکیا(Brachia) بنام براکیوپودا خوانده شده اند .
۶ . براکیوپودا کف زی و دریایی بوده و در عمق کم دریا زیست می نمایند (بین ساحل تا ۱۸۰ متر ) این موجودات توسط اندام ساقه مانندی بنام پدیکل (Pedicle) به روسوبات کف حوضه رسوبی متصل می شوند.
۷ . قدیمی ترین براکیوپودا متعلق به کامبرین زیرین هستند. با توجه به اینکه در کامبرین در این گروه حدود ۵۰۰ گونه تشخیص داده شده است به احتمال زیاد منشأ آنها می تواند ازپرکامبرین بالایی باشد.
۸ . اهمیت چینه شناسی براکیوپودا در دوران اول می باشد و اکثر آنها در شروع دوران دوم از بین رفته اند بطوریکه در حال حاضر حدود ۲۰۰ گونه از موجودات در آبها زیست می نمایند.
۹ . لوفوفور: همانگونه که ذکر شد، لوفورفور زائده ایست که از نزدیکی دهان شروع و به حفره پرده بدنی می رسد.
۱۰ . طول اغلب آنها بین ۱ تا ۷ سانتیمتر بوده ، ولی برخی از فسیل ها فقط ۱ میلیمتر و تعدادی نیز تا ۳۰ سانتیمتر طول دارند . این موجودات دارای تقارن دوجانبی می باشند . کفه های پشتی و شکمی به هم شباهت ندارند . کفه شکمی به طور مشخص محدب بوده و اغلب بزرگتر از کفه پشتی است.
بازوپایان
بىمهرگان دریایى که اسکلت خارجى آنها از دو کفه (valve) تشکیل شده است. این دو کفه بهم متصل بوده و از اتصال این دو، محور یا خطى بوجود مى آید که به آن خط لولا یا خط دندانه یا Hing line مى گویند. براکیوپودها غالبا در محیط هاى کم عمق و همراه با مرجان ها و اسفنج ها زیست مى کنند. این شاخه از جانوران در دیرینه شناسى داراى اهمیت فوق العاده اى بوده و در دوران پالئوزوییک و مزوزوییک بسیار فراوان بوده اند.
بطور کلى، از کامبرین ظاهر شده و تا عهد حاضر وجود دارند. تمام بازوپایان، دریایى و جانورى ثابت مى باشند. بعبارت دیگر وجود بازوپایان در رسوبات مورد مطالعه براى دریایى بودن آن رسوبات کافى است. براکیوپودها توسط ساختمانى بنام ساقه (Pedicle) خود را به کف دریا ثابت مى کنند. اما امکان دارد در عده اى دیگر بجاى ساقه توسط خارهایى که در سطح خارجى آنها وجود دارند خود را ثابت نمایند. تولید مثل : از نوع جنسى است اما فرم هرمافرودیت نیز دیده مى شود.
پس از تشکیل تخم (زیگوت) یک لارو تشکیل مى شود که این لارو مدتى بحال آزاد در آب شناور بوده تا اینکه خود را به نقطه اى ثابت کند و بقیه مراحل رشد را طى نماید دو ماهیچه که سبب باز شدن کفه ها از هم مى شود Diductore و دو ماهیچه که سبب بسته شدن کفه ها مى گردد Adductore نامیده مى شود و ماهیچه هایى که موجب حرکت کفه ها حول ساقه مى شود Adgustore نامیده شده است. بطور کلى شاخه براکیوپورا به دو رده (Class) تقسیم مى شود
۱- مفصل داران (Articulata)
۲- بى مفصلان (Inarticulata)
رده مفصل داران
در این رده، تقسیم بندى با توجه به ساختمان صدف، شکل لوفوفوز و مشخصات Delthyrium صورت مى گیرد.برخى از آنها را بر اساس لوفوفور تقسیم بندى مى کنند :
۱- مفصل داران با لوفوفور مارپیچى :
از این گروه مى توان به Order Orthida و Suborder Orthacea اشاره کرد. این زیر راسته از کامبرین تا کرتاسه فراوان بودند و صدف آنها نسبتا مسطح، غیر منقوط با خط لولاى مستقیم که ساقه از یک Delthyrium خارج شده. جنس Orthis متعلق به این زیر راسته است که شاخص پالئوزوییک زیرین بوده و اندازه آن کوچک، داراى دنده هاى شعاعى ساده و ظریف (Costae) و هر کفه محدب مى باشند.
Suborder Spiriferacea : بر خلاف زیر راسته قبلى که از اردویسین ظاهر شده و تا امروز وجود دارند، در سیلورین ظاهر شدند، در کربونیفر بالایى حداکثر گسترش را داشتند و در لیاس رو به کاهش نهادند.
داراى خط لولایى مستقیم مى باشند. از جنس هاى مهم آن مى توان به جنس Sprifier اشاره نمود که خط لولایى طویل و مستقیم با Fold و Sulcuse برجسته و مشخص، دنده هاى شعاعى فراوان و برجسته که حالت Plication را نشان مى دهند. در دونین به فراوانى از سازنده هاى مختلف گزارش شده اند : سازند خوش ییلاق، سازند پادها (در ایران مرکزى) و سازند سیبزار.
۲- مفصل داران با لوفوفور نوارى :
مى توان به Suborder Terebratulacea اشاره نمود که لوفوفور بصورت یک نوار پیچیده است. صدف از نوع منقوط مى باشد. از دونین ظاهر شده اند، درژوراسیک تنوع و گسترش زیادى پیدا کرده اند و در حال حاضر نیز گونه هایى از آنها در دریاها زندگى مى کنند. از این گروه مى توان به جنس Terebratula اشاره نمود.
۳-براکیوپودهاى مفصل دار با صدف منقوط کاذب :
از این گروه مى توان به Productacea Suborder اشاره نمود که در کربونیفر و پرمین فراوان بوده اند. نحوه ثابت شدن آنها توسط خارهاى طویل و توخالى که در روى کفه ها و غالبا اطراف خط لولا وجود داشته، صورت مى پذیرفته است. به عبارت دیگر، فاقد ساقه اند. غالبا داراى خط لولاى مستقیم الخط، فاقد دستگاه بازویى مشخص، لوفوفور مارپیچى و بعضى از گونه ها داراى کفه براکیال به حالت مسطح یا مقعرند. یکى از جنس هاى آن Products مى باشد.
براکیوپودا
براکیوپودا از نظر چینه شناسی و تعیین سن طبقات بسیار مهم بوده و فسیل آنها در طبقات دوران اول و دوم خیلی فراوان است . براکیوپودا انفرادی بوده و تولید مثل آنها جنسی است غشاء آنها دوکفه ای و ابعاد آنها در حدود چند سانتیمتر است.
براکیوپودا حیوانات دریایی هستند و قسمتهای نرم بدن آنها بوسیله ۲ کفه محافظت می شود و از دو کفه ایها بعلت نامساوی بودن دو کفه و متساوی الاضلاع بودن هر کفه تمیز داده می شود. براکیوپودا در کف آبهای کم عمق زندگی می کنند و باستثناء حالت لاروی در یک نقطه ثابت هستند و این اتصال به جسم خارجی بوسیله ساقه یا زوائد و خارهایی که در سطح کفه وجود دارد صورت می گیرد.
براکیوپودا ها بر حسب وجود یا عدم وجود دندانه اتصال به دو دسته Inarticulata, Articulata تقسیم شدهاند . اما این تقسیم بندی طبیعی نیست مگر اینکه تقسیم بندی براساس حالات تکامل غشاء صورت گیرد. بطور کلی مهمترین مشخصاتی که در تقسیم بندی براکیوپود ها بکار برده می شود عبارتست از :
حالات تکامل غشاء
ارتباط و رشد کفه ها
حالت و شکل دهانه ساقه
حالت و شکل بازوان واسکلت آن
تعدادی از مشخصات داخلی بدن از جمله ماهیچه
ساختمان میکروسکوپی غشاء
شکل ، اندازه و تزئینات غشاء
بازوپایان امروزی در تمام دریاها زندگی می کنند و بیشتر در قسمتهای سخت نواحی ساحلی تا عمق ۲۰۰ متر دیده می شوند. انواعی که خیلی نزدیک بساحل باشند کمیاب اند.
بعضی از گونه ها حتی تا عمق ۶۰۰ متری نیز دیده می شوند. بعضی از آنها در عمق زیاد (آبهای سرد ) و برخی در عمق کم (آبهای گرم ) زندگی می کنند. انتشار جغرافیایی آنهائیکه در عمق زیاد زندگی می کنند بیشتر است .
بازوپایان بصورت فسیل خیلی زیاد دیده می شوند و اغلب صدفشان بخوبی محفوظ مانده اند . انتشار زمین شناسی آنها خیلی زیاد است و بسیاری از آنها جزو فسیلهای مشخص می باشند تشخیص جنس و گونه همیشه آسان نمی باشد زیرا ساختمان داخلی آنها اغلب قابل رویت نیست و چه بسا دو بازوپا که از حیث شکل باهم شبیهند دارای ۲ دستگاه بازویی کاملا” مختلف می باشند. تکامل آنها بتدریج انجام گرفته و از فسیلهای رخساره ای بشمار می روند . بعضی که دارای صدف ضخیم و تزئینات بوده ساحلی هستند و برخی دیگر که دارای صدف نازک و صاف می باشند در نواحی عمیق زندگی می کرده اند. بعضی از خانواده بازوپایان از دوره کامبرین تا به امروز وجود دارند. درکوههای نواحی خیج وفریزی مقادیر زیادی از آنها موجود است.
شاخه بازوپایان (phylum brachiopoda)
یکی از مهمترین شاخه های بی مهرگان هستند که دارای دو کفه بوده که قسمت نرم بدن در ان جای میگیرد . فسیلشان در همه طبقات ودورانهای زمین شناسی یافت میشوند . (خصوصا دوران اول) .
بازوپایان شباهت زیادی به دوکفه ای ها ذارند اما توسط اندازه و شکل صدف و نیز داشتن تقارن جانبی کفه ها از دوکفه ای ها تمایز میابند .
به واسطه داشتن زایده مضاعف براکیا یا دستگاه بازویی به نام براکیوپودا خوانده میشوند . این موجودات کف زی و دریایی بوده و در عمق کم دریا می زیستند . (بین ساحل تا ۱۸۰ متر) و معمولا توسط اندام ساقه مانندی به نام pedicle به رسوبات کف حوضه رسوبی متصل میشوند . تعداد کمی از انها در ابهای عمیق (فلات قاره) می زیستند و تعدادی نیز در اینترتیدال(حد بین جزر و مد) مخصوصا در مناطق حاره و گرمسیر زندگانی میکنند .
اندازه بازوپایان معمولا از ۵ میلیمتر تا ۸۰ میلیمتر بوده ولی استثنا اندازه انواعی از انها ممکن است به بزرگتر از ۳۷ سانتیمتر برسد
اهمیت انها در دوران اول است و از دوران دوم رو به نابودی میگذارند به طوری که در حال حاضر از ۷۰۰جنس تشخیص داده شده تنها ۷۰جنس وجود دارد .
شکمپایان
شکمپایان یکی از ردههای جانوری هستند. این رده پس از حشرات از نظر تنوع بزرگترین رده جانوری است.
حلزونها و خارهچسبها نیز جزئی از شکمپایان هستند.
شکمپای دریایی Cypraea chinensis
حلزون
نرمتنان شاخهای از جانوران هستند که شامل ۵ رده آمفینورا ، شکمپایان ، ناوپایان ، دوکفهایها و سرپایان هستند. حلزونها جزء رده شکم پایان میباشند. حلزونها ، دریازی ، ساکن آب شیرین و یا خشکیاند. توده احشایی اصولا پیچ خورده است و درجه تابیدگی آن یکسان نیست. معمولا صدف دارند. در سر چشم و یک یا دو جفت شاخک وجود دارد و ۳۵۰۰۰ گونه دارند.
بدن حلزون
بدن شامل قسمتهای زیر است: سر که دارای یک جفت بازوی حسی است، یک پای شکمی و پهن عضلانی که نوعی عمل خزیدن را انجام میدهد و یک توده احشایی پشتی و گنبد مانند که بیشتر اندامهای داخلی در آن جای داشتهاند. مرحله لاروی حلزون ولیگر نام دارد که مجهز به یک کمربند مژکی ظریف است و آن را به عنوان عضو شنا بکار میبرد. قسمت پشتی ولیگر بعدا کاملا بزرگ میشود و توده احشایی در حال رشد به سمت پشت برآمدگی میبابد.
اما این رشد رو به بالا در طرف راست و چپ بطور یکسان صورت نمیگیرد و نتیجه آن پیچخوردگی توده احشایی و صدفی است که روی این توده را میگیرد.
رشد رو به بالا همچنین سبب میشود که لوله گوارشی به شکل U درآید و مخرج کاملا به دهان نزدیک شود. مجموعه توده احشایی ولیگر نسبت به بقیه بدن معمولا معادل ۱۸۰ درجه در خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت میچرخد. در نتیجه فضای جبه در جلو و در بالای سر قرار میگیرد، آبششها جلویی میشوند، مخرج سوراخهای دفعی و تناسلی همه همگی در جلو قرار میگیرند و به فضای جبه باز میشوند. لوله گوارشی از شکل U به صورت یک قطعه درمیآید و قلب میچرخد.
تحول به صورت تابیدگی بدون تردید نوعی سازگاری با روش زندگی در حال بلوغ است. حلزونها با عقب کشاندن بدن به درون صدف از خود محافظت میکنند و چون صدف یک دهانه بیشتر ندارد، بازشدن دهان و مخرج در یک جا نوعی مزیت محسوب شده و دهان نزدیکتر به زمین خواهد بود. در عین حال با این پیچیدگی قسمتهای سنگین بدن از سر راه دور شده، در روی قسمت عقبی بدن واقع میشوند.
در نتیجه مرکز ثقل طوری جابجا میشود که حرکت شکم پای صدفدار آسانتر شود.
در بعضی شکم پایان بویژه لیسههای خشکی و دریازی ، صدف کوچک شده یا از بین رفته است. رشد در این موارد شامل بازشدگی است که در نتیجه توده احشایی تا حدودی یا بطور کامل به جایگاه نوزادی خود برمیگردد. لیسههای ساکن خشکی برای جلوگیری از خشک شدن باید در نقاط مرطوب بسر برند.
این جانوران معمولا شبها از جایگاه خود خارج میشوند و از سبزیها تغذیه میکنند. لیسهها خسارات زیادی به باغها وارد میآورند. فضای جبه همه حلزونهای ساکن خشکی از محفظه آبششی به محفظه ششی تغییر یافته است و این حلزونها از هوا تنفس میکنند. پاره ای از این جانواران ، سازگاری مجدد با محیط آب یافتهاند اما هنوز هم با شش تنفس میکنند و برای گرفتن هوا باید گاهگاهی به سطح آب بیایند.
حلزون چگونه راه میرود؟
حلزون را حتما دیدهاید و حتما به راه رفتن این جانور توجه کردهاید. دیدهاید با آنکه پا ندارد ولی خیلی راحت بر روی زمین جابجا میشود. حلزون را نرمتنی شکمپا مینامند چرا که در حقیقت تمام قسمت زیرین بدنش ، پای آن بشمار میرود. پس حلزون پایی دارد بسیار پهن و صاف و به کمک عضلات آن خود را بر روی زمین میلغزاند و به این گونه روی زمین راه میرود. این جانور برای آنکه حرکات خود را آسانتر انجام دهد، از غدههایی که در پا-شکم خود دارد مادهای چسبناک میتراود و جاده خود را لیز و هموارتر میکند. پای حلزون یا همان شکمش چنان سخت و نیرومند است که اگر خود را به لبه تیغی بکشد، کمترین آسیبی نخواهد دید.
شگفتیهای حلزون
حلزون جانوری شگفتانگیز است. حلزون هیچگاه گم نمیشود زیرا از غریزه ویژهای برخوردار است که هر چه از جایگاه خود دور شود دوباره به راهنمایی این غریزه به همان محل باز میگردد. دیگر از شگفتیهای حلزون آن است که هر چند اندامش فقط حدود ۱۰ گرم وزن دارد ولی قادر است چیزی به وزن ۴۵۰ گرم را کشانکشان بر روی زمین به دنبال خود ببرد.
دیگر از شگفتیهای حلزون ، زبانش است. این جانور زبانی دارد که مانند سوهان صدها دندانه ریز بر روی آن روییده است. این همان آلت برنده حلزون است که با آن خوراکش را قطع و ریز ریز میکند. خوراک بیشتر حلزونها انواع گوناگونی از گیاهان است.
ناوپایان
ناوپایان (Scaphopoda) یکی از ردههای جانوران نرمتن هستند.
ناوپایان دریازی هستند و حدود ۲۰۰ گونه از آنها شناخته شده است. صدف آنها لولهای شکل است که از هر دو طرف باز است.
عاجک (Antalis vulgaris)
دوکفهایها
دوکفهایها ردهای از جانوران نرمتن هستند.
دوکفهایها معمولاً صدفهای دوتکهای دارند که کمابیش متقارن هستند. این رده دارای ۳۰ هزار گونه است که شامل گوشماهی ، حلزون دوکفه، صدف خوراکی و نرمتنها است.
همه دوکفهایها آبزی هستند برخی از آنها دریازیاند و برخی دیگر در آبهای شیرین زندگی میکنند.
دوکفهایها نوارکهای گوارشی (رادولا) ندارند و از راه رد کردن آب از خود و غربال کردن خردهریزههای درون آب تغذیه میکنند.
برخی از دوکفهایها سطحزی هستند یعنی خود را به سطوح گوناگون درون آب میچسبانند. این کار را گاه از طریق چسباندن رشتهها و گاه از طریق سیمانیشدن آلی انجام میدهند. برخی دیگر درونزی هستند یعنی خود را در شن و ماسه یا دیگر رسوبات دفن میکنند. اینگونه از دوکفهایها معمولاً پاهای نیرومند ماسهکَن دارند. برخی از دوکفهایها قادر به شنا کردن هستند.
انواع دوکفهایها
تعیین سن دوکفه ایها
برای تعیین سن نرمتنان می توان از روشهای ساده بررسی کفه های خارجی و یا از روشهای پیچیده بررسی ساختارهای کوچک آنها استفاده کرد. تغییرات فصلی در میزان رشد دوکفه ایها غالباً بصورت نوارهای روشن و تیره در ساختار پوسته قابل مشاهده است.
این مناطق نوری شامل یک نوار روشن است که در اوایل فصل رشد تشکیل شده است و به دنبال آن یک نوار تیره و باریک در زمستان شکل می گیرد که مجموعه یک نوار روشن و یک نوارتیره بیانگر یک سال می باشد. اولین نوار حلقه سنی در دوکفه ایها مشکل تشخیص داده می شود. در برخی موارد این حلقه اولیه وجود ندارد. باید توجه داشت که تعین سن در نرمتنان خیلی مسن از دقت بالایی برخوردار نیست.
به علت اینکه دوکفه ایها بیشتر حیات خود بصورت بنتیک سپری می کنند معمولاً روی آنها مواد رسوبی جمع می شود. لذا برای اینکه پوسته ها تعیین سن شوند ابتدا بایستی تمیز شوند. کفه ها بایستی پیش از تعیین سن از بافت گوشتی تمیز شده و در یک محلول تمیز کننده قرار بگیرند.
این عمل می تواند از یک غوطه ور کردن کوتاه مدت برای تمیز کردن نسبی کفه ها تا یک دوره طولانی باشد. زمانی که از دوره های طولانی مدت برای شستشو استفاده می شود برای جلوگیری از زیادی سفید شدن علائم سالیانه بایستی کفه ها را بازدید کرد. بعد از این عمل پوسته ها پیش از نگهداری جهت برش خشک می شوند. هر دو کفه صدف ها معمولاً با هم نگهداری می شوند این موضوع باعث می شود که در صورت نیاز و شکستگی پوسته ها هر دوکفه تعیین سن شوند.
برای بررسی ساختمان داخلی پوسته لازم است که برشی از آن تهیه شود. Brien و Ropes در سال ۱۹۷۹ ارتباطی بین تعداد حلقه های سالانه در Chondrophore و پوسته صدف پیدا کردند. این موضوع اساس یک مفهوم مناسب جمع آوری داده های سنی برای گونه ها را تشکیل داد. بصورت خلاصه روشهای آماده سازی برشهای نازک Chondrophore به شرح ذیل می باشد:
۱) با استفاده از یک تیغه الماس، یک قسمت ضخیم Chondrophore از محل مفصل کفه راست جدا می شود.
۲) با استفاده از یک کاغذ سلیکون باید سطح قدامی برش جدا شده ، umbo سائیده و صاف شود.
۳) تکه های جدا شده در هوای آزاد خشک شده و روی یک لام شیشه ای بوسیله چسب قرار می گیرد.
▪ سطح درونی کفه که نشان دهنده محل برش کفه و Chondrophore است.
▪ برش کفه
▪ برش Chondrophore
۴) با استفاده از یک اره با سرعت کم(rpm ۳۰۰- ۰) برشی با ضخامت تقریباً ۲ میلی متر تهیه می کنیم.
رده بندی سرپایان
سرپایان گروه بسیار پیشرفته ای از بی مهرگان و از دسته نرم تنان می باشند که به ۴ گروه تقسیم می شوند:
الف)کاتل فیش ها یا ماهی مرکب که گونه Sepia (ده بازو) هم از این دسته است
ب) اسکوئید یا لولیگو
ج)هشت پا یا اختاپوس
د)نوتیلوس(Nautilus)
نمونه ای از سر پایان
کلیاتی راجع به ساختار بدنی و بیولوژی سرپایان :
رده سرپایان دارای بازو در اطراف سر خود هستند که این بازوها برای شنا، خزیدن و چسبیدن به سنگ و بدست آوردن طعمه بکار می رود و از آنجا که این بازوها به دهان آنها می رسد به آنها، سرپایان گویند و دهان در وسط این بازوها قرار دارد. در برخی از این گونه ها روی بازوها، کلاهک های مکنده وجود دارد. سرپایان تماما دریازی اند.
در بالای راست روده دارای کیسه مرکب هستند که در نزدیک مخرج باز شده و هنگام خطر با انقباض از آن جوهری خارج کرده که محیط را تیره و تار کرده و می تواند از دشمن خود فرار کنند. در برخی مثل گونه اسکوئید و حتی اختاپوس، سلولهای رنگین ستاره ای شکل وجود دارد که این سلولها تحت تاثیر هورمون های جنسی یا انعکاس های عصبی بطور منظم منقبض و منبسط شده و رنگ حیوان را متناوبا تیره و روشن می سازند.
از مغز آنها به تعداد بازوها، اعصاب خارج می شود و در دو طرف سر دو چشم بزرگ با ساختار کامل وجود دارد. دارای قلب ۳ حفره ای و وجود هموسیانین یعنی مس بجای آهن در خون هستند و این امر باعث شده که رنگ خون آنها بجای قرمز بصورت بیرنگ متمایل به آبی دیده شود که این سیستم گردش خون، انرژی بسیاری احتیاج دارد بطوری که طول عمر آنها را بدلیل این مصرف انرژی بالا، کوتاهتر می سازد.
این موجودات شکارگر شبانه هستند و لاروهای آنها از پاروپایان و دیگر پلانکتونها و خرچنگ های کوچک و بزرگ و صدف های خوراکی و حلزون ها و ماهی های کوچک تغذیه می کنند و اما فک، شیر دریائی، سمور آبی و همجنس های بزرگتر خود( با خاصیت کانی بالیسم) و … از آنها تغذیه می کنند.
جنس ها در سرپایان جدا از هم بوده و اما تخم های آنها بزرگ و دارای زرده زیاد است و نوزاد آنها فاقد مراحل لاروی بوده و مشابه جانور بالغ اما مینیاتوری آن می باشد.
کاربرد سرپایان:
اما باید دانست که می توان از این آبزیان بعنوان یک محصول شیلاتی قابل بهره برداری برای صادرات استفاده کرد و از آن استفاده بهینه کرد زیرا درصد پروتئین موجود در گوشت آنها بالا بوده و همچنین از مرکب آن در صنعت و حتی در صنایع داروئی می توان استفاده کرد و یا از صدف داخلی برخی از انواع آنها بخاطر داشتن مواد معدنی مثل کلسیم نیز می توان استفاده کرد.