بگذار جهان سرش را بالا بگیرد (اکبر اکسیر)

نویسنده:

 چکیده ای از نقد اکبر اکسیر در مورد شعر پیرهن پاره گن احسام سلطانی که  در روزنامه اطلاعات در تاریخ 91/9/7 منتشر شد

معرفی مجموعه شعر پیرهن پاره‌ کن/ احسام سلطانی/ انتشارات بوتیمار مشهد/1391

احسام سلطانی این مجموعه را گلوله‌باران کرده است. این‌همه فضای تاریک برای یک مجموعه شعر کوچک لازم نبود. این‌همه لشکرکشی برای تثبیت شعر امروز، تصویر دنیای دیوانه‌ای است که شاعر خود را در آن گم کرده است. انصاف نیست شاعران جوان به جای انرژی مثبت، نفرت و احساسات سیاه را به مخاطب شنگول امروز تزریق کنند.چشم‌ها را باید شست. از نفرت به انرژی مثبت رسید و هنرمندانه به جنگ تاریکی و پلشتی رفت. می‌توان خون و آتش را دید، اما از زاویه‌ای دیگر به آن پرداخت و خلاصه این‌که باور کنیم شعر ظرافت و ظرفیت‌ خاص خود را دارد و آوردن کلمات نفرت بار چیزی بر روشنفکری ما نمی‌افزاید.
شعر امروز با زبان ساده در قامتی به کوتاهی ثانیه‌ها اگر از طنزی زیرپوستی برخوردار باشد، بیشتر در دلها جا باز می‌کند.از سلطانی می‌خواهم که روان‌پزشکانه به جنگ مشکلات برود وگرنه دایی جان ناپلئون محسوب خواهد شد.

از جدیت متن بگذریم.بگذاریم که احساس هوایی بخورد.احساس سلطانی با شعر اول کتاب، شاعر امروز است.با زبان ساده و ساختاری شکیل:

ما به زندگی آمده‌ایم/ اما زندگی به ما نیامده انگار/بگذار جهان سرش را بالا بگیرد/چند پیرهنی که پیش از آمدنم پاره کرده بودی کارساز نشد/دوباره پیرهن پاره‌کن پدر/شاید راهی باز شود.

سلطانی هروقت یک قاشق مرباخوری بر شعر می‌افزاید، شعرش دلنشین می‌شود.او فهم بالایی در شناخت جامعه دارد.هوشمندانه به سراغ سوژه می‌رود و چون اهل کوتاه گویی است، فینال شعر را می‌شناسد و بیش از این شعر را کش نمی‌دهد
نگران نباش!:

هر جور که فکر می‌کنم/این دژبان/خودش را با رابینسون کروزو اشتباه گرفته است/جوری می‌گردد/که انگار می‌خواهد به کشف تازه‌ای برسد.

به امید روزی که سلطانی عزیز به کشف تازه‌ای در شعر امروز برسد و یکی از نام‌های مطرح فردای شعر ما باشد.

 

منبع : روزنامه اطلاعات روز سه شنبه 91/9/7