تحقیقی رایگان در مورد وظایف فرشتگان

نویسنده:

وظایف فرشتگان

فـرشتگان داراى وظایف بسیارى هستند که هریک از آنها یا گروهى از آنها به کارى موظف مى باشند، و مى توان گفت که : کارهاى ایشان به طور کلى به دودسته تقسیم مى شود:

– وظـایـفى که در مورد شخص نیست .

– وظایفى که بعضى از فرشتگان به اعتبارشان خویش ، در مواردى ویژه و در مورد اشخاصى خاصى ، انجام مى دهند.

در قـسـم اول ، وظـایـف آنـهـابـسـیـار اسـت کـه بـه طـور اجـمـال اشـاره مـى شـود: شهادت به وحدانیت خدا، شفاعت و استغفار براى مومنان ، درود بر مـحـمـد و آل او (عـلیه السلام ) خدمت به اهل بیت و شیعیان آن ها، وساطت در دبیر امور عالم ، انـزال وحـى و قـضـا و قـدر الهـى ، بـشـارت بـه مـومـنـان ، انـذار کـافـران ، نـوشـتـم اعـمـال انـسـان ها، حفاظت از انسان ها، امداد مومنان ، لعن برکفار؛ لذا دسته اى از ایشان حالام عرش الهى اند، عده اى ماموران عذاب و عده اى ماموران رحمت الهى اند و….

قـسـم دوم ، از قـبـیـل : دخـالت فـرشـتـگـان در داسـتـن حـضـرت زکـریـا، حمل تابوت بنى اسرائیل (تابوتى که در جنگ ها پیشاپیش خود حرکت مى دادند که در آن آیات خدا و کویا عصاس حضرت موسى نیز وجود داشت )، فرشتگانى به عنوان میهمان بـر حـضـرت ابـراهـیـم (ع ) نـازل شـدنـد و سپس مامورین هلاکت قوم لوط را انجام دادند. و فـرشـگـانـى کـه بـر روزه داران ، با بر قبر سید الشهدا (علیه السلام ) گمارده شده اند .

رسالت فرشتگان:

از جـمـله وظـایـف لائکـه نـزول امـر الهـى اسـت و ایـن کـه رسـولان خـداونـد مـتـعـال مـى بـاشـنـد، چـنـان کـه در قـرآن کـریـم آمـده اسـت : جاعل الملائکه رسلا ؛ فرشتگان را، فرستادگان قرار داد و از آن جایى کـه مـلائکـه جـمـع محلى به الف و لام است و این جمع مفید عموم مى باشد، تمامى مـلائکـه رسـولان الهى اند، نه چنان که بعضى گفته اند: من در این آیه الله یـصـطـفـى مـن المـلائه رسـلا ؛ خـدا از فرشتگان رسولانى برمى گزیند. دلالت دارد که : بعضى از فرشتگان رسولند نه همگى آنها؛ زیرا من در این آیه براى بیان و توضیح است نه براى جدا کردن برخى از برخى دیگر.

حـال جـاى ایـن سـوال ، بـاقـى اسـت که : آیا رسالت آنها، رسالت تشریعى است ؟ یعنى وظـیفه آنها همان پیام آوردن از سوى خدا براى انبیاست و یا رسالت تکوینى است ؟ یعنى به عهده گرفتن ماوریت هاى مختلف در جهان آفرینش ، و یا رسالت آنها هم تشریعى است و هم تکویتى ؟
بـا تـوجه به این که عنوان رسالت در آیه براى تمامى فرشتگان اطلاق شده سـات ، چـنین به نظر مى رسد که رسالت در قرآن در معناى وسیع و گسترده اى به کار رفـتـه اسـت ، کـه هـم رسـالت تـشـریـعـى مـلائکـه را شـامـل مـى شـود و هـم رسـالت تـکـویـنـى ایـشـان را. آیـات ذیـل فـقط اشاره به رسالت تکوینى آنهادارد: رسولان ما (فرشتگان ) مکر و حیله هاى شـمـا را مـى نـویـسـنـد . و نـیز: تا مزانى ؟ مرگ یکى از شما فرا رسد رسولان ما جان او را مى گیرند .
و بـایـد تـوجـه داشـت کـه رسـالت فـرشـتـه فـقـط ایـن نـیـسـت کـه نـازل شـود پـیـام مـداونـد را بـه انـسـان بـرسـانـد، بـلکـه رسالتش آن است که از بالا نازل شود و انسان وارسته را با تعلیم و تزکیه بالا ببرد:الیه یصعد الکلم الطیب و العـمـل الصـالح یـرفـعـه فـرشـتـه نازل مى شود تا دست صاحب دلان وارسته را بگیرد وه همراه خود بالا ببرد، هر چند انسان کـامـل بـه مـقـامـات مـعنوى صعود مى کند، به مراحلى مى رسد که فرشته هم نمى تواند، برسد.

پـس فـرسـتگان رسولان و ماموران خداوند سبحان در امور تکوینى و تشریعى خستند؛ چه ایـن کـه امـور جـهـان بر اساس ‍ اسباب و عال است و تدبیر امور عالم و هستى به اذن حق ، به واسطه آنان صورت مى گیرد.

فرشتگانى کاتب اعمال:

از دیـگـر وظـایـف فـرشـتـگـان ، ثـبت تمام اعمال بندگان خداست . و دبون تردید خداوند مـتـعـال قبل و بهتر از هر کسى شاهد و ناظر اعمال بندگان است ، لکن براى این که انسان بـیـشـتـر مـراقـب خـود بـاشـد و احـسـاس مـسـوولیـت زیادترى کند، مراقبان بسیارى بر او گماشته که یک گروه مهم از آنان فرشتگان مى باشند. چنان که مى فرماید:

-و ان علیکم لحافظین کراما کاتبین یعلمون ناتفعلون البته از جانب خـداونـد مـحـافـظـان و نـگـهانانى بر شما گمارده شده اند، محافظانى که در پیشگاه حق محترم و مکرمند و پیوسته اعمال شم را مى نویسند، و از آن چه مى کنید با خبرند.

-ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتیدهیچ سخنى (انسان ) نمى گوید، مگر این که در آن هنگام فرشته اى در کنار او، مراقب و آماده است.

-ان رسـلنا یکتبون ما تمکرون همانا رسولان ما هر آن چه فریب کارى مى کنید، مى نویسند.
– اذ یـتـلقـى المـتـلقـیـان عـن المین و عن الشمال قعید؛ به خاطر بیاورید هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم شما هستند، اعمالتان را ثبت مى کنند.

مـرحـوم سـیـد عـلیـخـان مـدنـیـبـه نـقـل از تـفـسـیـر صـافـى روایـت مـى کـنـد: کـاتـبـان اعمال زمانى که حسنات بندگان را ثبت کنند، با خوشحالى صعود مى کنند و در حالى که شـادمـان و مـسـرورنـد، آنهارا بر پروردگارشان عرضه مى دارند، و چون گناهى را ثبن کـنـنـد بـا اکـراه و حـزن بـالا مـى رونـد، پـس خـداونـد – عـزوجـل – مـى فـرمـایـد: گـویـیـد بـنـده ام چـه کـرده اسـت ؟ سـاکـت مـى مـانـنـد و چـون سـوال سـه مـرتـبـه تـکرار شود، مى گویند: بار خدایا!تو بر گناهانت ستارى ، و به پـوشیدن عیوب نیز امر فرموده اى . پس عیب هیا بندگانت را بپوشان ، و تو بسیار غیب و نهانى ها هستى بدین جهت این فرشتگان کرام کاتببن نامیده شده اند.

از حضرت موسى بن حعفر (علیه السلام ) سوال شـد: دو فـرشته اى که مامور ثبت اعمال انسانند، آیا از ارداه و تصمین باطنى او به هنگام گناه یا کار نیک نیز با خبر مى شوند؟ حضرت فرمود: آیا بوى چاه فاظلاب و عطر یکى اسـت ؟ رواى گـفـت : نـه !امـا فـرمـود: هنگامى که انسان نیت کار خوب کند نفسش خوشبو مى شود. فرشته اى که در سمت راست است به فرشته سمت چپ مى گیو: برخیز؟ او اراده کار نیک کرده است و هنگامى که آن را انجام داد، زبانش قلم فرشته و آب دهانش مرکب او مى شود و آن را ثبت مى کند. اما هنگامى که اراده گناهى مى کند نفس او بدبو مى شود، لذا فرشته طرف چپ به فرشته سمت راست مى گوید: برخیز که او اراده معصیت کرده است ، و هنگامى کـه آن را نـجـام مـى دهـد زبـانش قلم آن را انجام مى دهد زبانش قلم آن فرشته و آب دهانش مرکب اوست و آن را مى نویسد .

حـدیـث نـیـک و بـد مـا نـوشته خواهد شد

زمانه را سند و دفترى و دیوانى است

از آیـات و راویـات اسـتـفـاده مـى شـود کـه دو دسـتـه ار فـرشـتـگـان بـراى نـوشـتـن اعمال انسان مهیا شده اند، یک دسته در طرف راست و دسته دیگر در طرف چپ . ملائکه دست راسـت ؟ وظـیـفـه آنـان ضـبـط اعـمـال خـوب اسـت ، بـه مـجـرد ایـن کـه عـمـل خـوبـى از انـسـان سـرزد – چنان که قرآن مى فرماید – به ده برابر مى نویسند، و فرشتگان طرف چپ نوشتم عمل بد را به تاخیر مى اندازند که شاید متنبه نشود و توبه کـنـد، اگـر تـوبـه نـکـرد آن خـطـا و گـنـاه را بـه انـدازه خـود عمل ثبت مى کنند.

شـایـد مـقـصـود از نـوشـتـن، هـمـان ضـبـط نـمـودن و ثـابـت داشـتـن اعـمـال اسـت نـه نـوشـتـن مـتـعـارف بـیـن مـردم ، چـنـان آیـه در آیـه : کتب علیکم الصیام و کـتـب فـى قـلوبـهـم الایمان مراد ثابت بودن و مستقر داشـتـن اسـت . در ایـن باره بعضى ار نتفکران گفته اند: هر چه که انسان با حواس ظاهرى درک کـند، یک اثرى بر روح او مى گذارد و در صحفیه ذاتش جمع و جزء مخزونات فکرى شـود، اثـرش بـر نـفـس بـاقى خواهد بود، لذا کارهایى که زیاد تکرار مى شوند و نیز اعـتـقـادات راسـخ در نـفـوس انـسـان مـانـنـد نـوشـتـن در الواح اسـت . چـنـان کـه خـداونـد متعال مى فرماید: کتب فى قلوبهم الایمان

و این الواح نفسانى صحیفه هاى اعمال هستند، نفس انسان کتابى است که چشمان نمى تواند آن را بـبـیند و بخواند، و هنگامى که مرگ فرا مى رسد، پرده ها کنار مى رود و کتاب نفس آشکار مى گردد. چنان که یم فرماید: و اذ الصحف نشرت بـنابراین شایسته است که انسان در طول مدت زندگى به صیانت نفس بپردازد و بداند عـلاوه بـر ایـن کـه خـداونـدى که شاهد اعمال امروز او و حاکم روز جز است ، مراقبت و ناظر اوسـت، مـراقـبـان دیـگـرى نـیـز بـر وى مـقرر فرموده که امیر المومنین (علیه السلام ) مى فـرمـایـد: بـنـدگـان خـدا!بـدانـیـد (کـه ) دیده بانانى از خودتان و جاسوس هایى از انـدامـتـان بـر شـمـا ( گماشه شده ) است و (از فرشتگان ) نگه دارنده هایى هستند که از روى راسـتـى کـردار و شـماره نفس هایتان را ضبط مى نمایند، تاریکى شب تار شما را از ایـن فـرشـتـگـان نـمـى پوشاند و در بزرگ محکم بسته شده تشما را از آنها پنهان نمى گرداند، و فردا (مرگ ) به امروز نزدیک است.

در آخـر تـوجه دوستاران ولایت را به این حدیث شریف نبوى جلب مى کنم که فرمود: همانا دو فرشته مراقب على (ع ) بر سایر فرشتگان مراقب به جهت مصاحب و ملازم بودن با او فخر مى فروشند، و این افتخار بدین سبب است که هرگز از جانى على (ع ) هیچ کارى یا کلامى به سوى خدا بالا نمى برند که موجب سخط و خشم الهى شود.

استغفار و شفاعت ملائکه براى مومنین:

از جمله کار فرشتگان این است که در دنیا براى بندگان استغفار مى کنند و در آخرت نیز شـفـاعـت ، و ایـن بـطـفى است دیگر، علاوه بر الطاف بى پایان الهى که براى بندگان قرار داده است :
الذنى یحلمون العرش و من حوله یسبحون بحمد ربهم و یومنون به و یستغفرون للذین آمـنـوا. آنان که عرش را حمل مى کنند و کسانى که در اطراف آن هستند، براى سـپـاس خـدا او را تسبیح مى گویند و به او ایمان دارند و براى مومنان طلب بخشایش مى کنند.

از آیـه اسـتـفاده مى شود، که فرشتگان خدا را تسبیح مى گیوند وبراى مومنین اتغفار یم کـنـنـد، کـه این خود شفاعت است . و این که مراد از یحلمون العرش ملائکه اند، به دلیل وجود بعضى روایات است و ظاهر آیه نیز شاهد بر مدعاست.

تـکـاد السـمـوات یـتـفـطـرن مـن فوقهن و الملائکه یسبحون بحمو و یستغفرون لمن فى الارض نـزدیـک اسـت کـه آسـمـاهـا بـر فـراز یـک دیـگـر شـکـافـته شوند و فـرشـتـگـگـان (رحـمـت( بـه سـتـایـش خـداى خـود تـسـبـیـح گـویـنـد و بـراى اهل زمین آمرزش مى طبند.

و در آیـه دیگر شفاعت ملائکه را در حق بدگان خدا بیان کرده و اذن و رضایت خدا را در آن شرط مى داند:

و کـم مـن مـلک فـى السـمـوات لا تغنى شفاعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن الله لمن یشاء و بـرضـى چـه بسار فرشتگان که در آسمان ها هستند که شفاعتشان برا هیچ کـس سودمند نیست ، مگر از آن پس که خدا براى هر که بخواهد، اجازه بدهد و اضى باشد. یـعـنـى جـایـى کـه فـرشـتـان آسـمان با آن همه عظمت ، قادر بر شفاعت نیستند جز به اذن پـروردگار؛ چه انتظارى از بت هاى بى شعور و فاقد هر ونه ادراک مى توان داشت ؟ آیا شـرم آور نـیـسـت کـه بـگویند: ما بت ها را از این جهت مى پرستیم ، تا شفیعان ما در درگاه خـدابـاشند؟! و هم چنین تکیه بر روى فرشتگان از میان تمام شفاعت کنندگان ، شاید به خاطر این باشد که گروهى از بت پرستان عرب آنها را مى پرستید ند، و یا از این نظر باشد که وقتى شفاعت آنها بدون فرمان خدا مفید نباشد، هرگز انتظارى از بت بى شعور نمى توان داشت

تعلیم و تربیت انسان توسط فرشتگان:

بـراى انـسـان هـا مـربـیـانـى اسـت که تعلیم دهنده و تربیت کنند و خرد و قوه عاقله او مى باشند. در مرحله اول ، مربى انسان خداوند متعال است و در مرحله دوم ، فرشتگان و مامورن غیبى عالم تکوینند که به اذن الهى ، پیوسته به وسیله الهام درونى و هدایت هاى باطنى ، انـسـان را تـعـلیـم مـى دهـند و تربیت مى کنند، که شاید خود انسان از وجود و خدمات این مربیان دلسوز، بى اطلاع باشد. چنان که امام صادق (علیه السلام ) فرموده است : مومنى نـیـسـت جـز آن کـه قـلبش از درون دو گوش دارد: گوشى که شیطان در آن وسوسه کند و گـوشـى کـه فـرشـتـه در آن دهـد، و خـداونـد مـومـن را بـه وسـیـله فـرشـتـه تـقـویـت مى کند.

بـنـابـرایـن فـرشـتـگـان در اوقـات حـسـاس زنـدگـى انـسـان ، یـعـنـى در انـتـخـاب اعـمـال خـوب و زشـت کـه سـعـادت و شـقـاوت را بـه دنـبـال دارد، او را تذکر مى دهند و به کردار نیک رهنمون مى شوند و تشویق مى کنند؛ و از عـمل زشت باز مى دارند و بر عواقب و خیم آن هشدار مى دهند. این رفیقان شایسته و اساتید بـى مـزد و پـر مـهر، پیوسته با وى هستند، مگر این که شقاوت وى به جایى برسد که تـنـبـیـه و تـذکـر او بـى فـایـده و بى اثر باشد. البته مطلب نمى تواند دلالت کند؟ فـرشـتـه بـر انـسـان فـضـیـلت و بـرتـرى دارد؛ زیـرا شـک انـسـان هـاى کـامـل از آنـهـا بـرتـرنـد، و هـم چـنـیـن در روایـت وارد اسـت کـه شـخـص ‍ رسـول خـدا (ص ) تـوسـط خـداونـد مـتـعال تربیت شده است : امیر المومنین (ع ) فرمود: اى کـمـیـل ! رسـول الله را خـداونـد ادب آمـوخـت و مـرا رسـول خـدا (ص ). و مـن نـیـز مـومـنان را تربیت خواهم کرد و آداب بزرگواران را با ارث خواهم گذاشت .