پهلوان علی میرزا همدانی (رایگان)

نویسنده:

پهلوان علی میرزا همدانی ،در سن ۱۰۵ سالگیپهلوان علی میرزا همدانی ،در سن ۱۰۵ سالگی

پهلوان علی میرزای همدانی همراه با پسرش عبدالعلی پهلوانی
پهلوان علی میرزای همدانی همراه با پسرش عبدالعلی پهلوانی

خلاصه:

پهلوان باید آنچنان باد آه حتی حریفان ، رقیبان و دشمنانش پاآی و پاک دلی و جوانمردی او را ستایش و اقرار نمایند.

ستاد و پهلوان نامی عصر قاجاریه

متول سال ۱۲۰۵ هجری شمسی ؛ در روستای حصار که دارای جوانانی بلند قامت و تنومند داشته است.

مردی تنومند ، با تقوی و پرهیزگار.

در جوانی و بر اثر حادثه سقوط آوار در اوایل کار ، دچار عارضه سخت کمر درد شده و همواره از این درد رنج می برده است.

بعد از ۱۰ سال ورزش در همدان به تهران می آید و در زورخانه سر تخت بربریها به دستور امیر اعظم به ورزش مشغول می شود و در اوائل ورزشِ پهلوان حاج سید حسن رزاز ؛ با حضور امیر اعظم با او کشتی می گیرد و پهلوان علی میرزا فاتح می شود.

یک بار پهلوان عشق آباد برای کشتی گرفتن از پهلوانان ایرانی دعوت می کند . پهلوان علی میرزا به آنجا می رود و قرار می گذارند که یک روز ورزش کنند و روز بعدش کشتی بگیرند. پهلوان عشق آباد در روز ورزش وقتی قدرت بدنی علی میرزا را می بیند مهمانی مفصلی را تدارک دیده و در غذای پهلوان علی میرزا روغن بنگ میریزد. علی میرزا با خوردن آن گیج می شود ولی به خاطر آبروی ایران و پهلوانان ایرانی وارد میدان کشتی می شود و در عین عصبانیت کاملاً خونسردی خود را حفظ کرده و فن میان کوب او را محکم به زمین می زند و پیروز میدان می شود. از آن روز صاحب زنگ شده و پهلوان نامیده می شود.

تا سن ۶۰ سالگی در تهران می ماند و بعد از آن با بازگشت به همدان تا ۸۰ سالگی به مربیگری مشغول بوده است.

وفات : سال ۱۳۱۰ هجری شمسی و در سن ۱۰۵ سالگی

پهلوان علی میرزا همدانی
البرز چلبی : نویسنده و حقوقدان

همدان،کرمانشاه، لرستان، کردستان را می توان سرزمین دلاوران و دلیران و زادگاه نره شیران و موطن و مدفن برخی از بزرگ مردان ایران دانست و در این میان کرمانشاه و همدان به سبب قدمت تاریخی و نقش جاودانه ایکه در تاریخ نوشته و نانوشته سرزمین ما دارند شهرتی بیشتر و بالاتر یافته اند.

کرمانشاه نیز مرکزیت بیشتری داشته است و در گذشته های نه چندان دور مرکز حکومت و ایالت و استانی بزرگ بوده که تمامی این چند استان کنونی و قسمت مهمی از لرستان را  در بر می گرفته است.

در پهلوانی و ورزش باستانی دلاور مردان و نامدارانی چون پهلوان حسین گلزار و اصغر نجار و پهلوان علی میرزا همدانی و مفتون ، میر آقا رضوی در این سرزمین میزیسته و در عشق و عرفان و شعر و ادب دیار فیلسوفان نامدار و شعرائی چون بوعلی سینا ، بابا طاهر عریان و مفتون همدانی و میر رضی الدین آرتیمانی لاهوتی و استاد رشید یاسمی و در عشق آوازه و قصه و داستان فرهاد کوهکن و نقش و نگاری که از این عاشق افسانه ای و جاودانه بر کوهستان بیستون باقیمانده است. این سرزمین پهناور را زیارتگاه عارفان و عاشقان شوریده دل و جهانگرد نموده است .

پهلوان علی میرزای همدانی … پهلوان صاحب بازوبند و ورزشکار عاشق دل در کمند زورخانه و ورزش باستانی و کشتی پهلوانی دلاور زورخانه های کولانج و بنه بازار و شیشه گران پهلوان علی که پسوند میرزا را به نامش بعلت سوادی که داشت افزوده اند در سال ۱۲۰۵ هجری شمسی به روایتی در قریه حصار که مجاور همدان است یا خود همدان این شهر دلاورمردان با فتوت و مومنان امین و با کرامتی چون آیت ا… آخوند ملاعلی و آیت ا… شهید مفتح همدانی پای به عالم هستی نهاد و دوران کودکیش تا آنجا که نوشته اند بکار زارعت و کشاورزی گذشت و سپس به بازار روی آورد.

علی میرزا  قد و قامتی رشید و بلند و مردانه ، سینه ای ستبر با پیشانی بلند و محاسنی در چهره و اندامی درشت و پرابهت بود بطوریکه در میان پهلوانان گود زورخانه آن روزگاران همیشه یک سر و گردن از هم عصران خویش بلندتر می نمود .

ورزش را در زورخانه های کولانج بنه بازار، شیشه گران بهمراه نامدارانی چون پهلوان فتحعلی و پهلوان شیر علی و پهلوان وزیر ماریو مفتون پهلوان و پهلوان عبدالعلی بکتاش شروع کرد توضیح اینکه بگفته ورزشکاران باستانی حاج مهدی بکتاش فرزند پهلوان عبدالعلی بکتاش هم اکنون در سنی حدود ۸۵ سالگی هنوز از مردان گود زورخانه هاست.پهلوان علی میرزا همدانی ،در سن 105 سالگی

علی میرزا پس از قریب دهسال و آشنایی با آداب و آئین زورخانه  و زیر و رو شدن با نامداران بسیار در شهر همدان و شهرهای دیگر و فرا گرفتن فنون کشتی پهلوانی عازم به تهران که در آن روزگاران مهد پرورش پهلوانان دوران ناصری بود گردید روزیکه قصد و عزم سفر به تهران را داشت پدرش و خانواده اش نگران رفتن او بودند و ممانعت  می نمودند.

آنها دوری از فرزند برومند خود را که دلاوری پرآوازه و با اسم و رسم بود طاقت نداشتند روزی پدر به وی گفت: علی میرزا … هزار من زور فدای یک مثقال پول تو که مشکل مالی نداری و علی میرزای جویای نام در جواب پدر گفت… هزار من پول فدای یک مثقال زور و با چنین محاسبه و معامله و عشقی راهی تهران شد که پایتخت و چشم و چراغ زورخانه های آن زمان و مامن نامدارانی چون پهلوان اکبر خراسانی پهلوان رزاز و پهلوان ابوالقاسم قمی و باقر درب اندرونی و  یزدی و… و… بود .

تهران با همه بزرگی و اسم و رسمی که داشت بارجال و بزرگان دوران ناصری بروی پهلوان غریب از غرب آمده آغوش گشود و با حمایت و راهنمائی بزرگان و امیران و وزیران آن عصر در زورخانه های تهران به ورزش پرداخت.

علی میرزا در تهران  

پهلوان در زورخانه های سرتخت بربری ها و کوچه غریبان و زورخانه نوروزخان و دیگر زورخانه های تهران به ورزش باستانی و کشتی پهلوانی می پرداخت و بزودی جوهر خود را نشان داد ونوشته اند زورخانه سرتخت یکبار بر پهلوان حاج سید حسن رزاز غلبه کرد و یکبار از او افتاد و نیز با پهلوان صادق قمی کشتی گرفت و او را زمین زد در زورخانه نوروز خان سه روز متوالی پهلوان ورزش می کرد و کشتی می گرفت و پشت همه پهلوانان را به خاک مالید که یکی از نامدار مردان زورخانه پهلوان صادق قمی بود.

روز سوم پهلوان اکبر خراسانی نام آورترین پهلوان وقت با پهلوانی از یاران خود بنام پهلوان آهنگر به زورخانه وارد شد و پس از برگزاری ورزش به  آداب و آیین پهلوانان و شاید به منظور آزمودن پهلوان علی میرزا به آهنگر رخصت داد تا باو در آویزد و دست و پنجه ای نرم کنند آهنگر در مصاف علی میرزا شکست می خورد و شهرت و آوازه دلاور و یار غرب و غریب زورخانه های تهران در شهر می پیچد.

علی میرزا با آن قد و قامت افراشته و بلند و پرصلابت و با ارایه کشتی های پهلوانی و ارزنده ایکه انجام داد شهرتی بسیار یافت تا روزگاری او را به دربار ناصرالدین شاه قاجار فرا خواندند تا با پهلوان عزیز یکی از پهلوانان آن روزگار دربار کشتی بگیرد و ناصرالدین شاه خود نظاره گر این کشتی بود.

علی میرزا با آغوش باز و رفتاری مردانه و پهلوانی با پهلوان عزیز کشتی گرفت و عزیز را قوس کرده و پشتش را بخاک رسانید و ناصرالدین شاه قاجار با چنگ سکه پر عیار زر که به دامانش ریخت او را بنواخت و تشویق کرد مجدداً از علی میرزا دعوتی در منزل عزیز شد و بار دیگر با وی کشتی گرفت این بار علی میرزا با فن میان کوب عزیز را مغلوب و مقهور قدرت و دلاوری خویش کرد و پدر پهلوان عزیز او را چون فرزندی گرامی داشت و قریب هفت سال میهمان خانه پدر و پهلوان عزیز بود و او را احترام و اکرام بسیار کردند او همواره آرزوی دیدار و کشتی پهلوان اکبر را داشت.

علی میرزا همدانی

در زورخانه کوچه غریبان

علی میرزا دیگر اکنون در زورخانه های تهران صاحب زنگ بود دارای حرمت و منزلت بسیار، روزی در یک غروب گرفته و دلتنگ پاییزی علی میرزا وارد زورخانه کوچه غریبان شد آن روز غریب همدانی دیگر غریب نبود و مرشدان تهرانی همه او را می شناختند و واردش می کردند صدای ضرب و زنگ مرشد پهلوان علی ابراهیم معروف به چراغ را که در میان گود مشغول ورزش بود برآشفت مرشد حبیب علیخان در پاسخ به اعتراض پهلوان علی ابراهیم پاسخ داد پهلوان علی میرزاست و  صاحب زنگ و کسوت و علی میرزا با تواضع وارد گود شد .

و پس از ورزش باستانی علی ابراهیم چراغ از او کشتی خواست و علی میرزا با فروتنی به سبک پهلوانان گفت من با پدرت دوستم و نان و نمک خورده ام و بدون اجازه او با شما کشتی  نمی گیرم.

پهلوان ابراهیم چراغ که برای این کشتی بسیار اشتیاق داشت با اصرار و حاضر کردن پدر باز هم تقاضای کشتی را تکرار می نماید و با وجود تذکر پدر و منع او از کشتی با پهلوان علی میرزا ، علی ابراهیم چراغ با اصرار و سماجت با علی میرزا فرو میکوبد و علی میرزا پس از کمی زیرو رو شدن او را بلند کرده و محکم بر زمین گود می کوبد به نحوی که  به نوشته محققان و پژوهشگران و گفته پهلوانان حاضر کمرش آسیبی سخت دید.

پهلوان در روسیه

در مسافرت علی میرزا همدانی به روسیه والی و حمکران عشق آباد در محل اقامتش بدیدار پهلوان رفته از او دعوت می نماید که با پهلوان عشق آباد بنام پهلوان باقر که در آن محل دارای بازوبند پهلوانی است و از کشتی گیران پرآوازه آن سامان است کشتی بگیرند . علی میرزا با پهلوان دو روز کشتی می گیرند که هر دو بار علی میرزا او را بزمین زده و سربلند از گود بالا  می آید.

نوشته اند در یکی از مراسم زورخانه ها در بادکوبه آنزمان که از نظر ورزش و پهلوانی یکی از مراکز مهم روسیه و آذربایجان بوده .

پهلوان بادکوبه ای هفتصد جفت سنگ می گیرد و پهلوان علی میرزا هزار و یکصد و پنجاه سنگ گرفته است بالاخره پس از شش روز ورزش و کشتی و باصطلاح خسته کردن پهلوان ایرانی بزرگان شهر ترتیب کشتی علی میرزا و پهلوان بادکوبه را می دهند و در میهمانی و پذیرایی مفصل قبل از کشتی نوشته اند در غذای پهلوان علی میرزا روغن بنگ یا چیزی شبیه آن می ریزند و پهلوان پس از خوردن با حالت منگ و گیج وارد گود شده و با وجودیکه وضع غیر عادی داشته با توکل به خداوند و توسل به مولای پهلوانان با پهلوان بادکوبه ای در آویخته و با فن میان کوب که یکی از شگردهای پهلوان علی میرزا بود پشت نیرومند و پشمالوی پهلوان بادکوبه ای را بخاک می رساند و سپس و با عجله به سوی ایران مراجعت می نماید. پهلوان علی میرزا از این روزگار صاحب زنگ شد و در زورخانه های ایران احترامات و آیین ویژه پهلوانان زنگی را برایش بجای می آوردند .

خاطراتی از زورمندی پهلوان

پیش کسوتان آن زمانهای زورخانه های ایران و بویژه همدان از زور بازو و نیرومندی علی میرزا خاطراتی شیرین نقل کرده اند از آنجمله می گویند روزی حریف کشتی علی میرزا در گود یکی از زورخانه های آنزمان برای نجات از بازوان نیرومند پهلوان که بدور کمرش پیچیده بود به ستون زورخانه می چسبد و علی میرزا با فریاد یا علی حریف را با ستون زورخانه بغل گرفته باهم از جا می کند ….

نقل می کنند که یکروز که علی میرزا در سنین بالای شصت سالگی بوده است در مراسمی که حکومت وقت همدان به منظور تجلیل از پهلوان ترتیب می دهد علی میرزا برای نشان دادن زورمندی و قدرت جسمانی خویش ستون بزرگی را با طاق روی آن در محل مراسم از جا بلند کرده و پس از گذاشتن یک جفت کفش (گیوه) نوچه اش در زیر آن ستون را در جای اولیه و روی کفش ها قرار می دهد … او در برخی مراسم یک وزنه چهل منی را بدون خم شدن زانو از زمین بلند کرده و  در سر دست چندین قدم با آن راه پیموده است …

پیران زورخانه نقل کرده اند در یکی از شبهای بسیار سرد و پر برف همدان علی میرزا که در خاتمه ورزش از زورخانه به خانه خویش به طرف حصار همدان میرفته (قریه حصار مجاور و نزدیک شهر همدان است ) دو گرگ تنومند و گرسنه بوی حمله می کنند ، علی میرزا گردن دو گرگ را در پنجه های نیرومند خود گرفته و سرهایشان را چنان بهم می کوبد که مغزشان متلاشی می گردد و صبح روز بعد جسد گرگهای وحشی تماشاگه مردان و زنان حصار و شهر قرار می گیرد و قدرت  علی میرزا مورد تحسین همشهریان … پهلوان علی میرزا پس از عمری دراز در سال ۱۳۱۰ دارفانی را وداع گفت و او را در گورستان مجاور ارامگاه باباطاهر عارف همدانی بخاک سپردند .

این نامدار در سن تقریباً شصت سالگی پهلوان ایران شد و تا هشتاد سالگی کشتی هم می گرفت و تا سن ۹۵ سالگی ورزش باستانی را ترک نکرد و بیش از یکصد سال زندگانی کرد .

او دارای منش های پهلوانی و فتوت و مروت و شجاعت بود و از آداب جوانمردان برخوردار، پهلوان هرگز از حقوق و مستمری بازوبند پهلوانی که حق مسلم وی بود استفاده نکرد و در همه عمر از ثمره کار و کوشش خویش امرار معاش کرد .

روانش شاد و یادش گرامی باد.

پهلوان علی میرزا همدانی
پهلوان علی میرزا همدانی

لازم می دانم در خاتمه این یادنامه از حاج آقا جوائجی یکی از ورزشکاران باستانی همدان و از عاشقان مولای متقیان که مرا در نگارش یاری نموده اند سپاسگذاری نمایم . باشد که مسئولان ورزش همدان زورخانه یا ورزشگاهی بنام او نام بگذارند و یادش را جاودانه بسازند.

به امید یادی دیگر و دیداری دوباره با پهلوانان در خاک خفته زورخانه ها.

منابع:

تاریخ ورزش باستانی          پرتو بیضائی

سرچشمه تصوف                استاد سعید نفیسی

مقالات استاد بلور              حبیب اله بلور

تاریخ ورزش                     حاج عظیمی

مصاحبه با پهلوانان            پهلوان بکتاش – حوائجی