داستان اشک خدا

اشک خدا زن نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. فرشته ایی فرود آمد و رو به زن…

داستان کوتاه و آموزنده

جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت….

داستان کوتاه مردجوان با دختر کشاورز

داستان های عبرت آمیز :قدر فرصت ها را بدونیم مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود… کشاورز به او گفت…

داستان جنایتکار

داستان کوتاه و جالب جنایتکار و مرد پرتقال فروش جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی،…

داستان کوتاه - زود باور بودن

دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه…

داستان کوتاه الاغ بيچاره و كيفر توبه شكن

داستانهای کوتاه – الاغ بیچاره و کیفر توبه شکن مردی بود که کارش لباسشویی بود. او الاغی فرتوت داشت که از بامداد…

داستان کوتاه الاغ ناسپاس

داستانهای کوتاه – الاغ ناسپاس مردی بود که کارش آبرسانی بود. او الاغی داشت که بر اثر کشیدن بارهای مشقت‌بار، پشتش خمیده…

داستان کوتاه پرواز شاهین

داستان کوتا و پند آموز (پرواز شاهین) پادشاهی که دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کره بود. آنها را به مربی…

داستان کوتاه و آموزنده

او باید بداند که همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد،…

مهمانی خدا

دو داستان آموزنده و کوتاه – مهمانی خدا و طناب مهمانی خدا ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت،…

معمای دکتر حسابی

معمای خیلی باحال پرفسور حسابی این معما هیچ وقت دکتر حسابی جواب نداد اما چند پاسخی که  به این معما داده شده…

عکس شاه آرتور

روزی روزگاری پادشاه جوانی به نام آرتور بود که پادشاه سرزمین همسایه اش او را دستگیر و زندانی کرد. پادشاه می توانست…

حکایت بهلول

روزی داروغه بغداد در اجتماعی که بهلول در آن حضور داشت، گفت: تاکنون هیچ کس نتوانسته است مرا گول بزند. بهلول گفت:…

حکایت های بهلول شماره ۲

شماره دو روزی بهلول از کوچه ای میگذشت، شخصی صدا یش زده گفت: ای بهلول دانا! مبلغی پول دارم، امسال چه بخرم…

حکایت بهلول

یک روز فقیری ازبازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش…

داستان آموزنده غرور بیجا – حیای یک سگ و مارها و قورباغه ها

  داستان آموزنده “غرور بیجا” یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای…

سخن دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است: ۱ آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند…

داستان کشاورز- همیشه یک راه حل وجود دارد

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می…

سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
ورود به سایت