اصول حاکم بر برنامه تعلیم و تربیت دینی دوره ی ابتدایی

نویسنده:

ادیان الهی ارائه دهنده ی معیارهایی هستند که هر فرد می تواند آنها را برای ارزشیابی آگاهانه آن چه در زندگی روزمره وی اتفاق می افتد بکار گیرد. این معیارها مهمترین مفاهیمی هستند که می باید در فرایند تعلیم و تربیت دینی بازشناخته شده و کارکرد هر یک به خوبی لمس شود. با این تلقی تربیت دینی به مثابه ی ابزاری مهم برای رشد تفکر و پرورش شخصیت انسان به شمار می آید. و از آنجا که انسان موجودی فعال و اندیشمند است، آن گروه از روشهای تربیتی مورد توجه هستند که به شاگردان مجال فعالیت و بکارگرفتن توانائیها یشان را می دهند.

در حوزه ی شیوه های تربیتی یکی از اعتقادات صحیح رایج در میان متخصصان این است که می توان به بچه ها فرصت داد تا خودشان به تنهایی درباره ی ماهیت زندگی ( از جمله بعد غیر مادی آن) به جستجو بپردازند. مطابق این دیدگاه ، پرورش روح جستجوی گری در باره ی ماهیت زندگی ، هدف تربیتی بزرگی است. هدفی که اگر تحقق یابد آدمی را برای یک عمر بهره مندی از آن چه دین به عنوان یک منبع وثیق در اختیار او قرار می دهد آماده می کند. به او احساس نیاز و توان طلب می دهد و او را به فردی فعال مبدل می سازد که توان انتخاب و تصمیم گیری دارد.

اینگونه است که تعلیم و تربیت دینی: نیازها و علایق دانش آموزان را مورد توجه قرار داده برای تجارب شخصی قبلی و فعلی آنها اهمیت فراوان قائل می شود، به فهم و درک دانش آموزان توجه داشته و در صد انتقال صرف معلومات و نتایج تجارب دیگران به ذهن آنها نیست. به تغییرات کیفی بیش از تغییرات کمّی اهمیّت می دهد. فرآیند آموزش را نیز همچون محصول یادگیری مهم قلمداد می نماید.

برخی اصول دیگر مورد توجه در برنامه:

•    توجه به توانائی ها و محدودیت های رشد شناختی و رشد تفکر دینی کودکان دبستانی
•    تلاش برای مرتبط ساختن آموزشهای دینی با زندگی روزمره ی دانش آموزان ( به گونه ای که آموزش ها از زندگی بچه ها شروع شده و به زندگی آنها ختم شوند.)
•    تلاش برای فراهم کردن زمینه های مناسب به منظور استنباط و نتیجه گیری خود دانش آموزان از مطالب و موضوعات و پرهیز از انباشته کردن ذهن آنها از مفاهیم و اطلاعات دینی.
•    تلاش برای ایجاد امید، شادی و نشاط به هنگام ارائه ی آموزش های دینی و پرهیز از ایجاد اضطراب و صدمات روحی و روانی از بچه ها.
•    ترسیم چهره های واقعی ، صمیمی و قابل تحقق از شخصیت ، رفتار و زندگی پیامبر اسلام (ص) و معصومین(ع).
•    تلاش برای پرورش حس زیبایی شناسی بچه ها و بهره گیری از هنرهای جذاب برای دانش آموزان این دوره .
•    استفاده از بیان غیر مستقیم در آموزش مفاهیم ( بویژه مفاهیم اخلاقی).

جایگاه و نقش ارزشیابی در تعلیم و تربیت دینی:

بدیهی است که مطابق آموزه های تعلیم و تربیت دینی ، به خاطر سپردن مجموعه ای از اطلاعات و تراکم ساختن محفوظات ، رغبتی برای به عمل در آوردن دانستنیها در فرد ایجاد نخواهد کرد و انجام اعمال و آداب دینی هم بدون آن که باور و ایمانی همراه آن باشد ، ارزش چندانی ندارد. همچنان که احساسات و عواطف دینی ، آن گاه مطلوب و ارزشمندند که پشتوانه ای از علم و معرفت داشته باشند و در این صورت است که می توان انتظار داشت انجام اعمال دینی، استمرار داشته و فرد ، در موقعیتهای مختلف ، به انجام وظایف و تکالیف دینی خود پایبند باشد. به این ترتیب در تعلیم و تربیت دینی ، می خواهیم:

•    دانش آموزان ، مفاهیم و مطالب دینی را درک کنند،
•    به کسب معرفت بیشتر و نیز عمل دانسته ها علاقه مند شوند.
•    اعمال و وظایف دینی را با آگاهی و انگیزه ای واقعی به صورتی مستمر و مداوم انجام دهند.

به عبارت دیگر ، تعلیم و تربیت دینی به دنبال افزایش دانایی و توانایی دانش آموزان برای دیندار شدن آنهاست و این چیزی نیست که با طرح سؤالها و پرسشها ی معمولی کلاسی، قابل ارزشیابی باشد، بلکه شیوه هایی را می طلبد که طی آن تمامی حرکات و اعمال و رفتار دانش آموزان مورد توجه آموزگار قرار گرفته و معلم توانمند و آگاه ، آن چه را به او می آموزد، در نگاه ، حرکات، گفتار و رفتارش ببیند و دریابد.

باید از سوء برداشت پرهیز شود و آن این که توجه به قلمروهای نگرش و مهارتی دانش آموزان بدین معنا نیست که به میزان دینداری آنهانمره بدهیم و مثلاً به کسی که درنماز جماعت شرکت می کند یا راست می گوید یا غیبت دیگران را نمی کند، نمره ای کامل بدهیم. این امور اساساً قابل نمره دادن نیستند.

ایمان وعمل دو شاخصه ی اصلی دین داری انسانها هستند . دو ویژگی کاملاً منحصر به فرد و شخصی که به هیچ عنوان قابل ارزشیابی توسط کسی ( جز خداوند متعال ) نیست. ما براین اعتقادیم که ارزشیابی ایمان وعمل دینی افراد نه تنها میسر نیست بلکه مفسده برانگیز و منحرف کننده است. بلکه آن چه در یک فرایند آموزشی می تواند / باید مورد ارزشیابی قرار گیرد، صرفاً یادگیری افراد است. دانش ، نگرش و توانائیهایی که طی فرایند یاددهی – یادگیری به آنان آموخته می شود و اگر همه جانبه و اثر بخش باشد می تواند شخصیت و منش آنان را شکل دهد.

بنابراین ما بر این نکته تأکید داریم که اساساً رابطه تابعی مستقیم و بسیار قوی میان آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان وجود دارد. با تکیه بر همین رابطه است که می توان امیدوار بود که درس دینی و آموخته های کودکان ( از طریق فرآینده یاددهی) تأثیر مثبت و قابل توجهی در ایمان وعمل آنها داشته باشد. انشاء…

برگرفته از گفته ها و نوشته های برنامه ریزان و مؤلفین کتب هدیه های آسمانی

رشته علوم تربیتی