مقاله ای در مورد بیستون – رایگان

نویسنده:

بیستون

از مقالات گروه رشته تاریخ

بخشی از مقاله :

بیستون ، بیستون ، بیستون ، بهیستون نام امروزی یک صخره برافراشته در شمال یک راه باستانی پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان (اکباتان) بود، می باشد.

بیستون در ۳۴ درجه و ۳۵ دقیقه شمال عرض جغرافیایی و ۴۵ درجه و ۲۷ دقیقه شرق طول جغرافیایی در فاصله حدودا ۳۲ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. همچنین نام روستایی که در نزدیکی این صخره قرار دارد هم بیستون می باشد.

نام پارسی باستان این کوه بغستان و بگستان به معنی جایگاه خدایان و در نوشته های یونانی بگیستائن (اروس) می باشد. در آثار جغرافیدانان عرب سده های میانی مثل ابن حوقل، اصطخری و یاقوت هم این کوه بیستون ، بهستون (ستونهای خوب و بهیستان آمده است. در مجموع دگرگونی این واژه بدین گونه است : بغستان بگستان – بهستون بهستان بیستون.

بیستون به علت شرایط جغرافیایی همیشه از آغاز زندگی بشر تا به امروز مورد توجه بوده و آثاری از هر دوره ای از تاریخ را در خود جای داده است. امروزه در محوطه تاریخی بیستون بطول تقریبی ۵ کیلومتر و عرض ۳ کیلومتر که آثاری را از دوران پیش از تاریخ تا به امروز در بر دارد ۲۸ اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است که شامل:

۱۔ غار شکارچیان – ۲ غارمر خرل ۳. غار مر تاریک ۴ – غار مر آفتاب د. غار مر دودر تپه نادری-سراب بیستون / جاده تاریخی حاشیه سراب ۹ بقایای گورستان قدیمی ۱۰ در تاریخی مدفون ۱۱ نیایشگاه مادی ۱۲۔ نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ ۱۳-مجسمه هرکول ۱۴-نقش برجسته متریدات دوم ۱۵ نقش برجسته گودرز ۱۶ سنگ بخش ۱۹پرستشگاه پارتی ۱۸ بقایای شهر پارتی ۱۹ بقایای بنای ساسانی ۲۰ فرهاد تراش ۲۱۔ بقایای پل ساسانی ۲۲ بقایای سد ساسانی ۲۳ سنگهای تراشخورده ساسانی ۲۴ کاروانسرای ایلخانی ۲۵ بقایای بنای ایلخانی ۲۶ کاروانسرای صفوی ۲۷ وقف نامه شیخ علی خان زنگنه ۲۸ پل بیستون.

مهمترین و مشهورترین اثر باستانی در این محوطه نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ می باشد که به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. با آشنا شدن با این اثر باستانی می توانیم خط میخی پارسی باستان را بشناسیم و در مورد ریخت شناسی ، پوشاک، طرز آرایش سر و صورت، اسلحه شناسی و اعتقادات مذهبی مردمان ۲۵۰۰ سال پیش در امپراطوری هخامنشیان، اطلاعات ارزنده ای بدست آوریم.

نقش برجسته و کتیبه بیستون

سنگ نبشته سه زبانه بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. سالی که داریوش ، سراسر آن را در جنگ با شاهان دروغزن سپری کرد. پس از کشته شدن بردیا و افتادن حکومت به دست داریوش، در سراسر امپراطوری هخامنشی ۱۹ شورش بزرگ و کوچک اتفاق افتاد. داریوش بزرگ پس از اینکه این شورش ها را فرو نشاند تصمیم گرفت که مردم امپراطوریش را (و جهان پس از خود را در جریان چگونگی به دست گرفتن قدرت و نخستین سال فرمانروایش قرار دهد.

او این بنای یادبود و بیانیه مهم را در بیستون بر سر یک راه کهن به ثبت رساند. راهی پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان بود و بعلت جایگاه ویژه اش که از دیر باز سرزمین خدایان (بغستان) نامیده می شد شهرت داشت.

این نقش برجسته، نگاره داریوش و اسیران، در سطحی عمودی به بلندی ۳ متر و در پهنای ۵ / ۵ متر قرار دارد. داریوش لباس پارسی بر تن کرده ریشی اشوری دارد و افسری کنگره دار بر سر گذاشته است و در سمت چپ مجلس بیستون قرار دارد. اندازه داریوش در مقایسه با اسیران برای نشان دادن شکوه و عظمت این مجلس، بزرگ تر می باشد. بلندی قامت اسیران ۱

این مطلب را هم ببینید  زرتشت و کوروش کبیر در اسطوره گرجی قسمت اول

۱۷ و بلندی قامت داریوش ۱ / ۷۲ متر می باشد. دو تن از یاران داریوش (هفت تنان)، وینفرناه کمان دار و گئوبرود(گوبر یاس) نیزه دار، پشت سر او ایستاده اند. داریوش که در دست چپش کمانی دارد پای چپ خود را بر سینه نخستین دشمنش ، گئومات مغ گذاشته است و گئومات دست هایش را به حالت التماس به بالا دراز کرده است. پشت سر گئو مات صف ۸ تن اسیر قرار دارد. که به ترتیب نامهای آنها آثرین ،تدئیت ب ئیر ، فرورتیش، مرتی ، چین تخمه ، وه یزدات، ارخ و فرد می باشند و گردن های این اسیران را با طناب به یکدیگر و دست هایشان را از پشت سر بسته اند. بعدها اسیر نهم یعنی سکونخای سکایی با خود نیز به جمع اسیران اضافه گردید.

بر فراز سر اسیران، رو به روی داریوش، نگاره فروهر قرار دارد و داریوش دست راست خود را به نشانه نیایش اهورامزدا به بالا بلند کرده است. در فضای بالای سر داریوش نبشته ای کوتاه( Dba) آمده است. متن این نیشته چنین است.

بندا من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان اشاه در پارس ،شاه کشور ها ، پسر ویشتاسپ، نوه ارشام هخامنشی

بند ۲

داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسپ ، پدر ویشتاسپ ارشام، پدر ارشام آریامن ،پدر آریامن چیش پیش ، پدر چیش پیش هخامنش.

بند 3 داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنشی خوانده می شویم که از دیرگاهان اصیل هستیم. از درگاهان تخمه ما شاهان بودند

بند ۴ داریوش شاه گوید: هشت تن از تخمه من شاه بوده اند. من نهمین [هستم. ما ته [تن پشت اندر پشت (در دو شاخه ) شاه هستیم.

داریوش در چند مرحله بعدی بیانیه تاریخی خود را که نخستین اثر تاریخی مکتوب ایرانیان است. تکمیل کرد. امروزه از سنگ نبشته بیستون ۴ متن در دست داریم : متن پارسی باستان، متن ایشی، متن بابلی و متن ترجمه آرامی متن پارسی باستان که ظاهرا به صورت بخشنامه برای آگاهی ساتراپی های گوناگون به جاهای دور و نزدیک فرستاده شده است و نسخه ای از آن از الفانتین مصر به دست باستان شناسان افتاده است و در بابل هم قطعه ای از نگاره بیستون به دست آمده است. داریوش در بیستون (ستون ۴ بند۱۵) می گوید: تو که پس از این، این نیشته و نگاره را می بینی، مبادا به آن ها آسیب بزنی.

تا می توانی آن ها را همان گونه که می بینی، نگهداری کن بولی گذر زمان و فرسایش های ناشی از باران و باد تمام سنگ نبشته ها را و مخصوصا سنگ نیشته به زبان بابلی را دچار آسیب های فراوانی کرده است. ولی بیشترین خسارت در همین قرن اخیر اتفاق افتاده است.

زمانی که سربازانی که در جنگ جهانی دوم در پایین جاده بیستون گشت زنی می کردند نگارها و کتیبه با ارزش بیستون را هدف گرفتند و آسیب های جبران ناپذیری را به این اثر تاریخی وارد کردند. ولی ما باید از داریوش بزرگ سپاسگزاری کنیم بخاطر اینکه بعد از اتمام کار بنای یادبود بیستون فرمان داد که زیر این بنای یادبود را بتراشند و همین عمل باعث شد که تا قرن ها دست بشر این اثر با ارزش تاریخی را لمس نکند و از آسیب های ناشی از خوی زشت انسانها دور نگهداشته شود.

نکته:

نکته جالبی که در مورد این نقش برجسته وجود دارد شباهت زیاد آن با نگاره شاه لولوبی ها، انو بنی نی است که در ۱۴۰ کیلومتری بیستون در سرپل ذهاب قرار دارد.

در این نگاره هم انو بنی نی کمانی در دست چپ و تبرزینی در دست راست خود دارد و پای خود را بر سینه دشمنی که بر زمین افتاده نهاده است. و الهه ایشتار در حال دادن حلقه حکومت به اوست.

شش اسیر در زیر پای انوبنی نی نقش بسته اند و دو اسیر هم روبروی انوبنی نی در حالی که دستهایشان از پشت بسته شده طنابی به گردن یکی از آنها آویخته شده که به زمین کشیده می شود. این احتمال وجود دارد که داریوش پیش از فرمان حجاری ها در بیستون، نگاره انوبنی نی را دیده بوده است و یا شاید هم این شباهت فقط یک تصادف باشد.

جزئیات نقش برجسته و کتیبه بیستون

جزئیات نقش برجسته و کتیبه بیستون

همانطور که پیشتر اشاره شد این کتیبه سه زبانه است و به سه زبان پارسی باستان ، ایلامی و بابلی نوشته شده است. که قطعه زبان ایلامی در قسمت راست بالا و قسمت چپ پایین این بنای یادبود در تصویر مشخص می باشد. قطعه سمت چپ پایین به زبان ایلامی دارای سه ستون می باشد که ستون اول از بند ۱ تا بند ۲۱ ستون دوم از بند ۲۱ تا بند ۴۰ و ستون سوم از بند ۴۰ تا بند ۶۹ را شامل می شود. قطعه به زبان بابلی هم در قسمت چپ بالای این بنای یادبود قرار گرفته است که دارای دو سطح می باشد سطح سمت چپ و سطح روبرو که در مجموع ۶۹ بند را در بردارند. قسمت اصلی این بنای یادبود قطعه به زبان پارسی باستان می باشد که در قسمت زیرین این اثر قرار گرفته است.

که دارای ۵ ستون می باشد که ستون اول بندهای ۱ تا ۱۹ ستون دوم ۲۰ تا ۳۵ ستون سوم ۳۶ تا ۵۰ ستون چهارم ۵۱ تا ۷۰ و ستون پنجم بندهای ۷۱ تا ۹۶ را شامل می شود. که در مجموع این پنج ستون ۴۱۴ خط و ۳۶۰۰ واژه به زبان پارسی باستان دارد. اینها تنها قطعه های بزرگ این بنای یادبود هستند ولی در این اثر قطعه های کوچکی هم وجود دارند که به سه زبان پارسی باستان، ایسی و بابلی در فضای بالای نقش برجسته داریوش و همچنین در قسمت زیرین نقش برجسته قرار دارند این قسمتهای کوچک بنظر می رسد که حکم تزیینات این اثر بزرگ را داشته باشند. باز همانطور که در اشاره شد این بنا یک سیر تکاملی را پیموده است و بتدریج و در هفت مرحله کامل گردیده است.

در مرحله اول تنها نقش برجسته داریوش و اسیران بدون نقش آخرین اسیر (سکونخا با خود نیز بر سنگها صخره بیستون نقش شده است. در مرحله دوم قطعه به زبان ایلامی با ۶۹ بند به آن اضافه شده است. در مرحله سوم قطعه به زبان بابلی نوشته شده است و در مرحله چهارم که خط پارسی باستان به فرمان داریوش بزرگ ابداع می شود قطعه زبان پارسی باستان با ۷۰ بند در زیر این نقش برجسته حک می شود.

در مرحله پنجم تصویر سکونخا آخرین شاه دروغزن نقش می بندد و اولین نوشته به زبان ایلامی که در قسمت سمت راست بالای این اثر می باشد حذف می شود و قطعه دوم به زبان ایلامی در قسمت سمت چپ پایین که کپی همان قطعه ابتدایی بوده نوشته می شود. در مرحله ششم بندهای ۷۱ تا ۱۶ به زبان پارسی باستان که ستون پنجم این قطعه می باشد نوشته می شود و در مرحله هفتم قطعه کوچکی به زبان پارسی باستان (DBa) با ۴ بند در بالای سر داریوش بزرگ و فروهر قرار می گیرد.

بیستون

همانطور که در شکل بالا مشخص است این نقش برجسته چندین قطعه کوچک که به زبانهای پارسی باستان ، ایلامی و بابلی نوشته شده است را در خود دارد. در اینجا ما به یازده قطعه کوچکی که به زبان پارسی باستان نوشته شده اند می پردازیم. آنها شامل:

DBa این قطعه که چهار بند و هجده خط دارد همان نوشته های چهار بند ستون اول است.

DBb این قطعه هفت خط دارد و ترجمه آن این است: این گئومات مغ است. او دروغ گفت: من بردیا پسر کورش هستم. من شاه هستم.

DBc این قطعه ده خط دارد و ترجمه آن این است: این آثرین است. او دروغ گفت. چنین گفت: من در عیلام شاه هستم

DBd این قطعه هشت خط دارد. و ترجمه آن این است: این ندئیت ب ئیر است. او دروغ گفت: چنین گفت: من نبودر چر پسر نبون ئیت هستم. من شاه در بابل هستم

DBe این قطعه یازده خط دارد. و ترجمه آن این است: این فرورتیش است. او دروغ گفت. چنین گفت: من خش ثریت از دودمان هوخشتر هستم. من شاه ماد هستم.

DBf این قطعه هفت خط دارد. و ترجمه آن این است: این مرتی فی است. او دروغ گفت. چنین گفت : من ایمنیش در عیاشم شاد هستم

DBg این قطعه دوازده خط دارد. و ترجمه آن این است: این چین تخته است. او دروغ گفت و چنین گفت: من در سگارنیه شاه هستم از دودمان هوخشتر.

DBh این قطعه به خط دارد. و ترجمه آن این است: این وه یزدات است. او دروغ گفت: چنین گفت: من بردی ی پسر کورش هستم. من شاه هستم.

DBi این قطعه یازده خط دارد. و ترجمه آن چنین است. این ارخ است. او دروغ گفت. چنین گفت: من ثبوگدرچر پسر نبون ئیت هستم. من شاه در بابل هستم.

DBj این قطعه شش خط دارد. و ترجمه آن چنین است: این فراد است. او دروغ گفت. چنین گفت: من در مرو شاه هستم.

DBk این قطعه دو خط دارد. و ترجمه آن چنین است: این سکو نخای سکایی است.

گفته شده بود که پنج ستون بزرگ به زبان پارسی باستان شامل ۴۱۴ خط می باشند. اگر تعداد خطهایی که در قطعه های کوچک به زبان پارسی باستان را هم به آن اضافه کنیم مجموع خطهایی که به زبان پارسی باستان نوشته شده اند برابر است با ۵۱۵ خط

توضیحات:

۱. در اینجا منظور از خط یعنی ردیف. گاهی تنها یک حرف الفبا یک خط یا یک ردیف را تشکیل می هد

۲- {… DBa

, { b , c حرف D مخفف داریوش. حرف B مخفف، بیستون و حروف کوچک

{ a

, b , c } یعنی قطعه های کوچک { a

, b , c }

متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی در بیستون

ستون ۱

بندا من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان ، شاه در پارس ،شاه کشورها، پسر ویشتاسپ ، نوه ارشام هخامنشی

بند ۲ داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسپ،پدر ویشتاسپ ارشام ، پدر ارشام آریامن ، پدر آریامن چیش پیش ، پدر چیش پیش هخامنش.

بند داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنشی خوانده می شویم که از دیرگاهان اصیل هستیم. از دیرگاهان تخمه ما شاهان بودند.

بند ۴ داریوش شاه گوید: هشت تن از تخمه من شاه بوده اند. من نهمین [هستم. ما ته [تن] پشت اندر پشت (در دو شاخه) شاه هستیم.

بندد داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا من شاه هستم. اهورامزدا شاهی را به من داد.

بند داریوش شاه گوید: این است کشورهایی که از آن من شدند به خواست اهورامزدا من شاه آنها بودم. پارس ، عیلام ، بابل ، آشور ، عرب ،مودرای، اهل دریا ،سارد، یونان ، ماد، ارمنستان ، کیدوکیه ، پارت ، زرنگ، رئی و، خوارزم ، باختر سغد ، گذار سک، شت گوش ، رخچ، نمک، جمعا ۲۳ کشور.

بند داریوش شاه گوید: این [است] کشورهایی که از آن من شدند. به خواست اهورامزدا بندگان من بودند. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد چه شب چه روز همان کرده شد.

بند داریوش شاه گوید: در این کشورها مردی که موافق بود او را پاداش خوب دادم آنکه مخالف بود او را سخت کیفر دادم. به خواست اهورامزدا این کشورهایی است که بر قانون من احترام گذاشتند. آن طوری که به آنها از طرف من گفته شد همان کرده شد.

بند و داریوش شاه گوید : اهورامزدا این پادشاهی داد. اهورامزدا مرا یاری کرد تا این شاهی به دست آوردم. بیاری اهورامزدا این شاهی را دارم.

بند ۱۰ داریوش شاه گوید: این [ است آنچه به وسیله من کرده شد پس از آن که شاه شدم.کبوجیه نام پسر کورش از تخمه ما او اینجا شاه بود. همان کیوجه را برادری بود بردی می نام هم مادر [و] هم پدر با کبوجیه. پس از آن کبوجیه آن بردی ی را به گشت، به مردم معلوم نشد که بردی ی کشته شده. پس از آن کبوجیه رهسپار مصر شد وقتی که کبوجیه رهسپار مصر شد مردم نافرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد. هم در پارس هم در ماد هم در سایر کشورهای

بند ۱۱ داریوش شاه گوید: پس از آن مردی مغ بود گئومات تام. او از پیشی پاوودا برخاست. کوهی [است] ارگی نام. چون از آنجا برخاست از ماد وی یخن چهارده روز گذشته بود. او به مردم چنان دروغ گفت:[که] من بردی ی پسر کورش برادر کبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کبوجیه برگشته به سوی او شدند هم پارس هم ماد و هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ما گرم پد ۹ روز گذشته بود آنگاه شاهی را برای خود گرفت. پس از آن کبوجیه به دست خود مرد.

بند ۱۲ داریوش شاه گوید: این شاهی که گئومات مغ از کبوجیه ستانده بود این شاهی از دیرگاهان در تخمه ما بود. پس از آن گئومات مغ از کبوجیه ساند. هم پارس هم ماد هم سایر کشورها را او تصرف نمود از آن خود کرد او شاه شد.

بند۱۳ داریوش شاه گوید: نبود مردی نه پارسی نه مادی نه هیچ کسی از تخمه ما که شاهی را از گئومات مغ بازستاند. مردم شدیدا از او می ترسیدند که مبادا مردم بسیاری را که پیش از آن بردی می را شناخته بودند بکشد. بدان جهت مردم را می کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردی ی پسر کورش نیستم». هیچ کس یارای گفتن چیزی درباره گئومات مغ نداشت تا من رسیدم. پس از آن من از اهورامزدا مدد خواستم. اهورامزدا به من یاری ارزانی فرمود. از ماه باگیادیش ۱۰ روز گذشته بود. آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهایی را که برترین مردان دستیار او بودند گشتم. دژی سیکی ووتیش نام سرزمینی نی سای نام در ماد آنجا او را کشتم. شاهی را از او ستاندم. به خواست اهورامزدا من شاه شدم. اهورامزدا شاهی را به من داد.

بند ۱۴ داریوش شاه گوید: شاهی را که از تخمه ما برداشته شده بود آن را من برپا کردم. من آن را در جایش استوار نمودم. چنانچه پیش از این [بود] همان طور من کردم. من پرستشگاه هایی را که گئومات مغ ویران کرده بود مرمت نمودم. به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هایی را که گئومات مغ ستانده بود بازگرداندم. من مردم را در جایشان استوار نمودم هم پارس هم ماد و سایر کشورها را. چنانچه پیش از این [بود] آن طور من کوشیدم به خواست اهورامزدا تا گئومات مغ خاندان ما را نگیرد.

بند۱۵ داریوش شاه گوید: این [است] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم

بند۱۶ داریوش شاه گوید: چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردی آثرین نام پسر او پدرام او در عیلام برخاست. به مردم چنین گفت: من در عیلام شاه هستم. پس از آن عیلامیان نافرمان شدند. به طرف آن اثرین گرویدند. او در عیلام شاه شد. و مردی بابلی ندئیت ب ئیر نام پسر ائین ئیر او در بابل برخاست. چنین مردم را بفریفت که من نبوکدرچر پسر نبون ئیت هستم. پس از آن همه مردم بابلی به طرف آن ندئیت ب ئیر گرویدند. بابل نافرمان شد. او شاهی را در بابل گرفت

بند۱۷ داریوش شاه گوید: پس از آن من به عیلام [پیام فرستادم. این آثرین بسته به سوی من آورده شد. من او را کشتم.

بند ۱۸ داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم. به سوی آن ندئیت ب ئیر که خود را نبودر چرمی خواند. سپاه ندئیت ب ئیر دجله را در دست داشت. آنجا ایستاد و آب عمیق بود. پس از آن من سپاه را بر مشکها قرار دادم پاره ای بر شتر سوار کردم برای عده ای اسب تهیه کردم. اهورامزدا به من یاری ارزانی فرمود به خواست اهورامزدا دجله را گذاشتم. آنجا آن سپاه ندئیت بئیر را بسیار زدم. از ماه اثری یادی فی ۲۶ روز گذشته بود.

بند ۱۹ داریوش شاه گوید : پس از آن من رهسپار بابل شدم. هنوز به بابل نرسیده بودم شهری زازان نام کنار فرات آنجا این ندئیت ب ئیر که خود را ثبوگدرچر می خواند با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد. پس از آن

جنگ کردیم. اهورامزدا به من یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورامزدا من سپاه ندئیت بئیر را بسیار زدم. بقیه به آب انداخته شد. آب آن را برد. از ماه آنامک ۲ روز گذشته بود که چنین جنگ کردیم.

ستون ۲

بند ۱ داریوش شاه گوید: آن گاه ندئیت ب ئیر با سوارانی اندک گریخت. او به بابل رفت. سپس من رهسپار بابل شدم. به خواست اهورامزدا هم بابل را گرفتم هم آن ندئیت ب ئیر را دستگیر کردم. سپس ندئیت بئیر را در بابل کشتم.

بند ۲ داریوش شاه گوید:تا هنگامی که من در بابل بودم این کشورها به من نافرمان شدند: پارس ، عیلام، ماد، آشور ، مصر ،پارت ، مروت گوش ،سکائیه

بند 3 داریوش شاه گوید:مردی به نام مرتی ی نام پسر چین چی خری در شهری کو گن کا نام در پارس می زیست ، در عیلام برخاست. او به مردم چنین گفت: که من ایمنیش شاه عیلام هستم

بند داریوش شاه گوید: آن گاه من نزدیک عیلام بودم. پس آن عیلامیان از من ترسیدند آن مرتی ی را که سرکرده آنان بود گرفتند و او را کشتند.

بندد داریوش شاه گوید: مردی مادی فرورتیش نام او در ماد برخاست چنین به مردم گفت که: من خش ثرئیت از تخمه هووخشتر هستم. پس از آن سپاه ماد که در کاخ او بود نسبت به من نافرمان شد به سوی آن فرورتیش رفت. او در ماد شاه شد.

بند داریوش شاه گوید بسپاه پارسی و مادی که تحت فرمان من بود آن کم بود. پس از آن من سپاه فرستادم. ویدرن نام پارسی بنده من او را سرکرده آنان کردم. چنان به آنها گفتم: فراروید آن سپاه مادی را که خود را از آن من نمی خواند بزنید. پس از آن، آن ویدرن با سپاه روانه شد، چون به ماد رسید شهری ماروش نام در ماد آنجا با مادیها جنگ کرد. آنکه سرکرده مادیها بود او آن وقت آنجا نبود، اهورامزدا مرا یاری کرد به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ما انامک ۲۷ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت پس از آن، آن سپاه من، سرزمینی گید نام در ماد آنجا برای من بماند تا من به ماد رسیدم.

بند داریوش شاه گوید : دادرسی نام ارمنی بنده من، من او را فرستادم به ارمنستان. چنین به او گفتم: پیش رو و آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند بزن. پس از آن دادرسی رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید پس از آن نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دهی زوزهی نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماد ثورواهر روز گذشته بود چنین جنگ کرده شد.

بند داریوش شاه گوید: باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرسی فرا رسیدند. دژی تیگر نام در ارمنستان جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر ۱۸ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

بند و داریوش شاه گوید: باز سومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرسی فرا رسیدند. دژی او یما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ما ثائیگرچی ۹ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن دادرسی به خاطر من در ارمنستان ماند تا من به ماد رسیدم

بند. ۱ داریوش شاه گوید: پس از آن وامیس نام پارسی بنده من او را فرستادم ارمنستان و جنین به او گفتم: پیش رو و سپاه نافرمانان که خود را از آن من نمی خواند آن را بزن. پس از آن و أمیس رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید پس از آن نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه و أمیس فرارسیدند. سرزمینی ایزلا نام در

ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک ۱۵ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت

بند ۱۱ داریوش شاه گوید: باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه و أمیس فرا رسیدند. سرزمینی اآتی یار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. نزدیک پایان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن و أمیس برای من در ارمنستان بماند تا من به ماد رسیدم

بند ۱۲ داریوش شاه گوید: پس از آن من از بابل بدر آمدم. رهسپار ماد شدم. چون به ماد رسیدم شهری کوندرو نام در ماد آنجا فروتیش که خود را شاه در ماد می خواند با سپاهی به جنگ کردن علیه من آمد. پس از آن

جنگ کردیم ، اهورامزدا مرا یاری کرد به خواست اهورامزدا سپاه آن فرورتیش را بسیار زدم. از ماه ادوگن ئیش ۲۵ روز گذشته بود که چنین جنگ کرده شد.

بند۱۳ داریوش شاه گوید: پس از آن، آن فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال [او] فرستادم. فرورتیش گرفته شده و به سوی من آورده شد. من هم بینی هم دو گوش هم زبان [او] را بریدم. و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه من نگاهداشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که باران برجسته [او] بودند آنها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.

بند ۱۴ داریوش شاه گوید:مردی چی تر تخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سیگارتیه از تخته هووخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم. تخم پاد نام مادی بنده من او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند آن را بزنید. پس از آن تخم پاد با سپاه رهسپار شد. با چی تر تخم جنگ کرد. اهورامزدا مرا یاری کرد.

به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثر تخم را گرفت و به سوی من آورد. پس از آن من هم بینی و هم دو گوش [او] را بریدم و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه من نگاهداشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.

بند۱۵ داریوش شاه گوید: این [است] آنچه به وسیله من در ماد کرده شد.

بند۱۶ داریوش شاه گوید:پارت و ورکان نسبت به من نافرمان شدند. خودشان را از آن فرورتیش خواندند. ویشتاسپ پدر من او در پارت بود او را مردم رها کردند [و] نافرمان شدند. پس از آن ویشتاسپ با سپاهی که پیرو او بود رهسپار شد. شهری ویشپ از آتی نام در پارت آنجا با پارتیها جنگ کرد. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار برد. از مای وی یحن ۲۲ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

خط میخی

فهرست:

بیستون٣

نقش برجسته و کتیبه بیستون ٣ 

جزییات نقش برجسته و کتیبه بیستون ۴

متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی در بیستون ٧

از گمانه زنی ها تا کشف واقعیت های بیستون ١۴

خط میخی چیست ١۵

خط میخی پارسی باستان ١۵

سازنده خط میخی پارسی باستان کیست ١٧

منابع١٩

 فرمت : pdf
  صفحات :۱۹

دانلود لینک مستقیم

Recent search terms: